کلمه جو
صفحه اصلی

نمدار


مترادف نمدار : رطوبت دار، مرطوب، نمسار، نمناک، نمور

فارسی به انگلیسی

humid, moist, wet, damp, moist, wet

wet, damp, moist


humid


فارسی به عربی

رطب

مترادف و متضاد

humid (صفت)
ابدار، نمناک، مرطوب، تر، بخاردار، نمدار

moist (صفت)
گریان، نمناک، مرطوب، تر، نمدار، پر از اب

linden (صفت)
نمدار

رطوبت‌دار، مرطوب، نمسار، نمناک، نمور


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) دارای نم رطوبت دارنده : خاک نمدار ثری . ۲ - ( اسم ) یکی از گونه های زیزفون است که در شمال ایران نیز فراوان میروید و بنامهای محلی [ پالاد ] و [ پالاس ] نیز خوانده میشود .

سرده‌ای از نمداریان درختی بزرگ خزان‌دار با حدود 30 گونه که در نواحی معتدل شمالی می‌رویند؛ برگ‌هایشان قلبی‌شکل و معمولاً نامتقارن است و در کنار پرچم‌های گل، فلسی گلبرگ‌مانند وجود دارد


لغت نامه دهخدا

نمدار. [ ن َ ] ( نف مرکب ) مرطوب. دارای تری اندک. ( ناظم الاطباء ). نمگن. || ( اِ مرکب ) درختی است از انواع زیزفون که در جنگل های شمال ایران فراوان است و نام محلی آن پالاد و پالاس است. رجوع به جنگل شناسی ج 6 ص 127 شود.

فرهنگ عمید

دارای نم، نمناک، مرطوب.

دانشنامه آزاد فارسی

نَمْدار (lime)
نَمْدار
گروهی از درختان برگ ریز، بومی نیمکره شمالی، متعلق به جنس نمدار، تیرۀ نمدار. برگ هایی به شکل قلب، با دندانه های زبر، و گل هایی کرم رنگ و معطر دارند. نمدار معمولی یا زیرفون (Tilia vulgaris)، دارای گل هایی معطر و به رنگ سبز مایل به زرد است که به صورت خوشه ای روی ساقه ای بال دار قرار گرفته اند و به میوه های گرد کوچکی تبدیل می شوند. از این جنس فقط گونه تیلیا پلاتی فیلّا (T. platiphylla) در جنگل های شمال ایران می روید. خمیر حاصل از مخلوط برگ و پوست ساقه را به صورت ضماد و به منظور درمان روی زخم و محل دردناک می گذارند.

فرهنگستان زبان و ادب

{Tilia} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از نمداریان درختی بزرگ خزان دار با حدود 30 گونه که در نواحی معتدل شمالی می رویند؛ برگ هایشان قلبی شکل و معمولاً نامتقارن است و در کنار پرچم های گل، فلسی گلبرگ مانند وجود دارد

گویش مازنی

/nam daar/ از گونه های درختان جنگلی – درخت نم دار

واژه نامه بختیاریکا

تَر نَم

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
نامدار. مشهور
Nomdar

خیس


کلمات دیگر: