کلمه جو
صفحه اصلی

تومار

فرهنگ فارسی

طومار طومار که لوله ایست از سیم یا زر و در آن تعویذ نهاده بر گردن بندند

لغت نامه دهخدا

تومار. ( اِ ) طومار. ( دهار ). طومار، که لوله ای است از سیم یا زر در آن تعویذ نهاده بر گردن بندند. کتاب و نامه و جریده و دفتر و فهرست و دفتر اعمال شخص در روز قیامت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به طومار شود.

فرهنگ عمید

= طومار

طومار#NAME?


دانشنامه عمومی

تومار در دو معنی کاربرد دارد:
املاء دیگری برای طومار (کاغذ دراز و پیچیده)
تومار (پرتغال) نام شهری است در کشور پرتغال.

گویش مازنی

/toomaar/ تیمار – پرستاری - تیمار کردن اسب و الاغ

۱تیمار – پرستاری ۲تیمار کردن اسب و الاغ


پیشنهاد کاربران

تومار ی نوع مریضی که باعث مردن میشه

تومار در کوردی به معنای"ثبت" است
تومار کردن:ثبت کردن
تومار کراو:ثبت شده


کلمات دیگر: