لطیف بودن لطافت : و چیز گرم زودتر بندد و زودتر فسرد از قبل لطیفی و را که قوت سرما اندر وی بیشتر تواند شدن .
از شعرای قرن نهم و از مردم قسطمونی . مقیم استانبول .
لطیفی . [ ل َ ] (اِخ ) شمس الدین محمد لطیفی پسر قاضی شیخ کبیرکه مشهور است به قاضی زاده ٔ اردبیلی . وی معاصر شاه اسماعیل صفوی است . رجوع به شمس الدین محمد لطیفی شود.
لطیفی . [ ل َ ] (اِخ ) (مولانا...) مولدش معلوم نشد، اما بسیار طبع شوخ داشته و در صغر سن وفات کرده و از او اندک سخنی مانده است . این بیت ترکی از اوست :
گه آقار که تمار لبینک شکری
بیز کاتیکماس موهیچ آقارتماری (؟).
اگرچه ترکانه است ، اما شوخ طبعی قائل معلوم میشود. (مجالس النفائس ص 51 و 225).
(قاموس الاعلام ترکی ).
لطیفی . [ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان لار. واقع در 3هزارگزی خاوری لار، کنار راه شوسه ٔ لار به بندرعباس . جلگه ، گرمسیر مالاریائی و دارای 702 تن سکنه . آب آن از چاه و باران .محصول آنجا غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است و دبستانی بدانجا باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
(قاموس الاعلام ترکی ).
منوچهری .
سعدی .
سعدی .