متأبض . [ م ُ ت َ ءَب ْ ب َ ] (ع ص ) بسته شده به رسن اباض . (منتهی الارب ). و رجوع به تأبض و ماده ٔ قبل شود.
متأبض
لغت نامه دهخدا
متأبض . [ م ُ ت َ ءَب ْ ب ِ ] (ع ص ) آن که رسن اباض بندد شتررا. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آن که می بندد با ریسمان بند، دست شتر را با بازوی آن . (ناظم الاطباء).
متأبض. [ م ُ ت َ ءَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) آن که رسن اباض بندد شتررا. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). آن که می بندد با ریسمان بند، دست شتر را با بازوی آن. ( ناظم الاطباء ).
متأبض. [ م ُ ت َ ءَب ْ ب َ ] ( ع ص ) بسته شده به رسن اباض. ( منتهی الارب ). و رجوع به تأبض و ماده قبل شود.
متأبض. [ م ُ ت َ ءَب ْ ب َ ] ( ع ص ) بسته شده به رسن اباض. ( منتهی الارب ). و رجوع به تأبض و ماده قبل شود.
کلمات دیگر: