کلمه جو
صفحه اصلی

کاهل کوش

فرهنگ فارسی

تنبل کاهل رو

لغت نامه دهخدا

کاهل کوش. [ هَِ ] ( نف مرکب ) تنبل. کاهل رو. کم کار. سست. کاهل قدم. کوشنده به تن آسانی و سستی و تنبلی :
وی بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی زگال فروش .
نظامی.


کلمات دیگر: