معلی بن زیاد مکنی به ابوالحسن از محدثان و از مردم بصره است .
قرادسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قرادسی . [ ق ُ دِ ] (ص نسبی ) نسبت است به درب القرادیس در دمشق . (انساب سمعانی ). رجوع به قرادیس شود.
قرادسی. [ ق ُ دِ ] ( ص نسبی ) نسبت است به درب القرادیس در دمشق. ( انساب سمعانی ). رجوع به قرادیس شود.
قرادسی. [ ق ُ دِ ] ( اِخ ) معلی بن زیاد مکنی به ابوالحسن از محدثان و از مردم بصره است. وی از حسین و ابوغالب روایت کندو هشام بن حسان از او روایت دارد. ( انساب سمعانی ).
قرادسی. [ ق ُ دِ ] ( اِخ ) معلی بن زیاد مکنی به ابوالحسن از محدثان و از مردم بصره است. وی از حسین و ابوغالب روایت کندو هشام بن حسان از او روایت دارد. ( انساب سمعانی ).
قرادسی . [ ق ُ دِ ] (اِخ ) معلی بن زیاد مکنی به ابوالحسن از محدثان و از مردم بصره است . وی از حسین و ابوغالب روایت کندو هشام بن حسان از او روایت دارد. (انساب سمعانی ).
کلمات دیگر: