کنایه از اول صبح سپیده دم
کاکل صبح
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کاکل صبح. [ ک ُ ل ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فجر. ( ناظم الاطباء ).کنایه از اول صبح. ( آنندراج ). سپیده دم :
شور عجبی در چمن از بلبل صبح است
این شانه سزاوار خم کاکل صبح است.
شور عجبی در چمن از بلبل صبح است
این شانه سزاوار خم کاکل صبح است.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: