کلمه جو
صفحه اصلی

متباری

لغت نامه دهخدا

متباری. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) معارضه کننده با هم یکدیگر را. ( آنندراج ). با هم خصومت کننده و با هم مقابلی کننده. || حریف جاه و منصب. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تباری شود.

متباری ٔ. [ م ُ ت َ رِءْ ] ( ع ص ) مشغول به خلاصی دیگری. || تفریق کننده شراکت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

متباری ٔ. [ م ُ ت َ رِءْ ] (ع ص ) مشغول به خلاصی دیگری . || تفریق کننده ٔ شراکت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).


متباری . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) معارضه کننده با هم یکدیگر را. (آنندراج ). با هم خصومت کننده و با هم مقابلی کننده . || حریف جاه و منصب . (ناظم الاطباء). و رجوع به تباری شود.



کلمات دیگر: