( صفت ) گریه کنان : مرد بدینجا چو بزندان رود گریه زنان آید و خندان رود . ( امیر خسرو )
گریه زنان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گریه زنان. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ زَ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) گریه کنان. ( آنندراج ) :
مرد بدینجا چو بزندان رود
گریه زنان آید و خندان رود.
مرد بدینجا چو بزندان رود
گریه زنان آید و خندان رود.
میرخسرو ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: