۱ - ( صفت ) آنکه گریزنده را در یابد . ۲ - اسب تیز رو که بوسیل. آن دنبال فراری روند و او را بگیرند : همان ترک بیرون زد از صف چو شیر گریزنده یاب ابلق تند زیر .
گریزنده یاب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گریزنده یاب. [ گ ُ زَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) آنکه گریزنده را دریابد. مجازاً اسب تیزتک. اسب تندرو که بدنبال فراری رود و او را بگیرد :
همان ترک بیرون زد از صف چو شیر
گریزنده یاب ابلقی تند زیر.
همان ترک بیرون زد از صف چو شیر
گریزنده یاب ابلقی تند زیر.
( گرشاسب نامه ).
کلمات دیگر: