دختر عمه
فارسی به انگلیسی
first cousin
فرهنگ فارسی
فرزند مادینه خواهر پدر بنت عم
لغت نامه دهخدا
دخترعمه. [ دُ ت َ رِ ع َم ْ م َ / م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فرزند مادینه خواهر پدر. بنت عم. عمه قزی
پیشنهاد کاربران
cousin
. The Lisa is the phil cousin
لیزا دختر خاله ی پول است.
لیزا دختر خاله ی پول است.
کلمات دیگر: