همچون مردم کریم . از روی کرم
کریمانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کریمانه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) همچون مردم کریم. بکرم. از روی کرم :
کریم باش و کریمانه روزگار گذار
که تو کریمی و این سنت کرام قدیم.
عطای کریمان بود غیر ممنون.
کریم باش و کریمانه روزگار گذار
که تو کریمی و این سنت کرام قدیم.
سوزنی.
کریمانه بخشی و منت نخواهی عطای کریمان بود غیر ممنون.
سوزنی.
یا خود را خلاص دهیم یا کریمانه بمیریم. ( تاریخ قم ص 289 ).پیشنهاد کاربران
بزرگوارانه - بزرگمنشانه
کلمات دیگر: