ابومعشر بلخی (تیرماه ۱۶۶ ه.خ تا ۱۹ اسفند ۲۶۴ ه. خ)، ستاره شناس نامی ایرانی است. نام او در منابع قدیم و جدید غربی به گونه اپومسر یا البومسر آمده است. زاد روز یاد شده از روی زایچه ای در کتاب احکام تحویل سنی الموالید اثر ابومعشر به دست آمده است.
ابومعشر در زمانه خویش مشهورترین ستاره شناس جهان اسلام بوده است. وی در دوران خلافت المعتز بالله خلیفه عباسی تا معتمد عباسی رئیس منجمان بغداد بوده است. در آثار غربی بیش از هر اخترشناس دیگری از او نام برده شده است. صاعد اندلسی او را داناترین مردم به احوال ایرانیان و اخبار دیگر اقوام می داند و از او چنان نام می برد که گویی سخن وی در هر باب و از آن میان دربارهٔ دانش های اقوام و دانشمندان آنان، رویدادهای مهم جهان، تاریخ ملت ها، بنای اهرام مصر و پیشگویی طوفان عصر نوح، و حتی دربارهٔ ارزش کار مترجمان کتابهای یونانی حجتی قاطع است.
ابومعشر در آثار خویش کوشیده است تا با یاری گرفتن از سنت های ایرانی، هندی و یونانی و با بکارگیری فلسفه سریانی که به کارایی ستارگان و سحر رنگ نوافلاطونی می داد و در نوشته های کندی و کتاب های حرانیان و نیز در آثار دانشمندان ایرانی پیش از وی مانند ماشاءالله، ابوسهل فضل بن نوبخت، عمربن فرحان طبری و ابویوسف یعقوب قصرانی منعکس است، درستی احکام اخترشناسی و کاربرد آن را در سحر و افسون به اثبات رساند. برهان فلسفی ابومعشر ارسطویی و همراه با عناصر نوافلاطونی بوده و در این باره از نوشته های منسوب به هرمس و آگاثودمون۱، پیشوایان حرانی، سود برده است.
وی برای جهان هستی ۳ سطح می شناسد: الهی (فلک نور)، اثیری(۸ فلک آسمانی) و هیولانی (جزء زیر قمر). ابومعشر به پیروی از حرانیان کوشید وجود رابطه میان افلاک آسمانی و جهان متغیر زیر فلک قمر را به اثبات رساند و برای پیوند میان افلاک آسمانی و جزءزیرفلک قمر، از دید احکام نجومی پایه علمی بسازد. به گفته ابومعشر، اجسام زمینی می توانند به وسیله اجرام فلکی به حرکت درآیند و دچار دگرگونی و استحاله و کون و تباهی شوند و همچنین اجرام فلکی نیز نیروی آن را دارند که بر اجسام ویژه زمینی اثر بگذارند. وی بر پایه این دیدگاه باور داشت که همه معارف منشأ ایزدی دارد و نشانه های وحی خداوندی در هر دانش به چشم می خورد؛ روح انسانی که از فلک نور ایزدی به زیر فلک قمرفرودآمده، می تواند با یاری و میانجیگری افلاک آسمانی و از راه نماز، پرستش و اوراد و اذکار، از یک فلک به فلک بالاتر صعود کرده و سرانجام به خدا متصل شود و بدون توسل به این واسطه ها وصول شدنی نیست و این همه از پژوهش و مطالعه در دانش اخترشناسی و احکام آن حاصل می گردد.
ابومعشر در زمانه خویش مشهورترین ستاره شناس جهان اسلام بوده است. وی در دوران خلافت المعتز بالله خلیفه عباسی تا معتمد عباسی رئیس منجمان بغداد بوده است. در آثار غربی بیش از هر اخترشناس دیگری از او نام برده شده است. صاعد اندلسی او را داناترین مردم به احوال ایرانیان و اخبار دیگر اقوام می داند و از او چنان نام می برد که گویی سخن وی در هر باب و از آن میان دربارهٔ دانش های اقوام و دانشمندان آنان، رویدادهای مهم جهان، تاریخ ملت ها، بنای اهرام مصر و پیشگویی طوفان عصر نوح، و حتی دربارهٔ ارزش کار مترجمان کتابهای یونانی حجتی قاطع است.
ابومعشر در آثار خویش کوشیده است تا با یاری گرفتن از سنت های ایرانی، هندی و یونانی و با بکارگیری فلسفه سریانی که به کارایی ستارگان و سحر رنگ نوافلاطونی می داد و در نوشته های کندی و کتاب های حرانیان و نیز در آثار دانشمندان ایرانی پیش از وی مانند ماشاءالله، ابوسهل فضل بن نوبخت، عمربن فرحان طبری و ابویوسف یعقوب قصرانی منعکس است، درستی احکام اخترشناسی و کاربرد آن را در سحر و افسون به اثبات رساند. برهان فلسفی ابومعشر ارسطویی و همراه با عناصر نوافلاطونی بوده و در این باره از نوشته های منسوب به هرمس و آگاثودمون۱، پیشوایان حرانی، سود برده است.
وی برای جهان هستی ۳ سطح می شناسد: الهی (فلک نور)، اثیری(۸ فلک آسمانی) و هیولانی (جزء زیر قمر). ابومعشر به پیروی از حرانیان کوشید وجود رابطه میان افلاک آسمانی و جهان متغیر زیر فلک قمر را به اثبات رساند و برای پیوند میان افلاک آسمانی و جزءزیرفلک قمر، از دید احکام نجومی پایه علمی بسازد. به گفته ابومعشر، اجسام زمینی می توانند به وسیله اجرام فلکی به حرکت درآیند و دچار دگرگونی و استحاله و کون و تباهی شوند و همچنین اجرام فلکی نیز نیروی آن را دارند که بر اجسام ویژه زمینی اثر بگذارند. وی بر پایه این دیدگاه باور داشت که همه معارف منشأ ایزدی دارد و نشانه های وحی خداوندی در هر دانش به چشم می خورد؛ روح انسانی که از فلک نور ایزدی به زیر فلک قمرفرودآمده، می تواند با یاری و میانجیگری افلاک آسمانی و از راه نماز، پرستش و اوراد و اذکار، از یک فلک به فلک بالاتر صعود کرده و سرانجام به خدا متصل شود و بدون توسل به این واسطه ها وصول شدنی نیست و این همه از پژوهش و مطالعه در دانش اخترشناسی و احکام آن حاصل می گردد.
wiki: ابومعشر بلخی
ابومعشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی معروف به ابو معشر در بلخ خراسان زاده شد؛ در بغداد برآمد و در ۸۸۶ میلادی در سن صدسالگی در واسط درگذشت. اخترگویی که بیش از هر کس در آثار غربی از او یاد شده است. آثار زیادی در احکام نجوم بدو منسوب است که به زودی به لاتینی ترجمه شد. مهم ترین آنها کتاب المدخل الی علم احکام النجوم نام دارد که حاوی نظریه ای در باب تأثیر ستارگان در جزر و مد است. این نظریه در دورهٴ قرون وسطی بسیار رایج بود.
از کتب وی می توان:اتصال کواکب و قرانات-موالید والادوار و الالوف را نام برد.
از کتب وی می توان:اتصال کواکب و قرانات-موالید والادوار و الالوف را نام برد.
wiki: ابومعشر بلخی