دهی است از دهستان بخش بوانات و سر چهان شهرستان آباده در دوازده هزار گزی شمال باختر سوریان و چهل و هشت هزار گزی شوسه شیراز به اصفهان واقع است دامنه سردسیر سکنه آن ۴۹۳ تن شیعه فارسی زبانند . آب آن از قنات و رودخانه تامین میشود . محصول : غلات گردو و با دوام شغل اهالی زراعت و قالی بافی است .
جشنیان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جشنیان . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، در دوازده هزارگزی شمال باختر سوریان و 48هزارگزی [ راه ] شوسه ٔ شیراز به اصفهان واقعاست . دامنه . سردسیر. سکنه ٔ آن 493 تن شیعه فارسی زبانند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، گردو و بادام . شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
جشنیان . [ ج ِ ] (اِخ ) قصبه و ضابطنشین بلوک رامجرد فارس است در چهارفرسخی شمال شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 87هزارگزی جنوب خاور اردکان کنار راه فرعی پل خان به کامفیروز. جلگه ای و معتدل است . سکنه ٔ آن 261 تن شیعه است . آب آن از رود کر و محصول آنجا برنج ، چغندر و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
جشنیان. [ ج ِ ] ( اِخ ) قصبه و ضابطنشین بلوک رامجرد فارس است در چهارفرسخی شمال شیراز. ( فارسنامه ناصری ). دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 87هزارگزی جنوب خاور اردکان کنار راه فرعی پل خان به کامفیروز. جلگه ای و معتدل است. سکنه آن 261 تن شیعه است. آب آن از رود کر و محصول آنجا برنج ، چغندر و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
جشنیان. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، در دوازده هزارگزی شمال باختر سوریان و 48هزارگزی [ راه ] شوسه شیراز به اصفهان واقعاست. دامنه. سردسیر. سکنه آن 493 تن شیعه فارسی زبانند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، گردو و بادام. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
جشنیان. [ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده ، در دوازده هزارگزی شمال باختر سوریان و 48هزارگزی [ راه ] شوسه شیراز به اصفهان واقعاست. دامنه. سردسیر. سکنه آن 493 تن شیعه فارسی زبانند. آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات ، گردو و بادام. شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
دانشنامه عمومی
جشنیان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
جشنیان (بوانات)
جشنیان (مرودشت)
جشنیان (بوانات)
جشنیان (مرودشت)
wiki: استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان باغستان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۹۴ نفر (۱۹۵خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان باغستان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۹۴ نفر (۱۹۵خانوار) بوده است.
wiki: بخش درودزن شهرستان مرودشت در استان فارس ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان رامجرد دو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آشماره حساب بفرست ۲۱۶ نفر (۱۶٠خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان رامجرد دو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آشماره حساب بفرست ۲۱۶ نفر (۱۶٠خانوار) بوده است.
wiki: جشنیان (مرودشت)
پیشنهاد کاربران
جشنیان نام یکی از تیره های طایفه دالوند در لرستان می باشد که در اکثراً در بخش زاغه لرستان ساکن می باشند.
برگزارکنندگان جشن. کسانی که همیشه لطیف وشادبودند
چون در زمان های قدیم در روستای جشنیان بوانات جشن و شادی زیاد بوده از این رو اسم این روستای زیبا را جشنیان گذاشتند. . .
سلام جشنیان نام تیره ای از طایفه دالوند و ایل باجولوندمی باشد که درخرم اباد. زاغه و دهکرد بروجردسکونت دارند. شخصیتهای معروف این طایفه مرحوم سپهبدعبدالمجید نصرالهی و مرحوم فتحعلی خان پورپرویز رییس فرهنگ لرستان درقبل از انقلاب و پاپی خان دالوند و خسروخان دهکردی و علیمرادخان مرادی و صیدمحمدخان دالوند
طایفه بزرگ که بخشی از آن در شیراز و بخشی دیگر در بخش زاغه در استان لرستان است. از طوایفی که همیشه در هر دوره ای خانی داشتن و مردم برای احترام و رضایت خاطر اینان به جشن و آواز در کنار اینها میپرداختن به همین دلیل آنها را جشنیان نامیدند. از جمله فتحعلی خان در روستای کله خوب که به نقل از دیگر بزرگان میبایست هر روز موقع استراحت یکی از روستا برایش آواز میخواند تا خوابش ببرد. روحش شاد.
جشنیان خان کل طایفه دالوند بوده و در گذشته به دلیل دارا بودن همیشه در جشن و سرور به سر برده اند ونام حشنیان به این دلیل است.
جشنیان تیره ایی از ایل پاپی لر است
نه کُردم نه هم لُر نژادم لک است
میان تبارها تبارم تک است
ما دالوندها و باجولوندها و پیامنی ها همه اصالتن لک هستیم
همجواری با لرهای پاپی و بالاگریوه بر زبان و فرهنگ ما لک تبارها تاثیر گذاشته و منجر شده که بیشتر جمعیت ما به گویش لری تکلم کنیم
ایمه لکیم برا یکیم
لُر__________ ( لکستان ) __________کُرد
من لکم مرا با نام نامی لک بخوانید
میان تبارها تبارم تک است
ما دالوندها و باجولوندها و پیامنی ها همه اصالتن لک هستیم
همجواری با لرهای پاپی و بالاگریوه بر زبان و فرهنگ ما لک تبارها تاثیر گذاشته و منجر شده که بیشتر جمعیت ما به گویش لری تکلم کنیم
ایمه لکیم برا یکیم
لُر__________ ( لکستان ) __________کُرد
من لکم مرا با نام نامی لک بخوانید
کلمات دیگر: