مترادف ملحفه : ملافه، روانداز
ملحفه
مترادف ملحفه : ملافه، روانداز
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ملحفه، ملافه
ملافه، روانداز
فرهنگ فارسی
لحاف، آنچه بخودبپیچندیاموقع خواب روی خودبیندازند، ملاحف جمع
( اسم ) ۱ - آنچه چیزی را احاطه کند و بپوشاند . ۲ - پارچه ای که هنگام خواب روی خود اندازند و بخود پیچند : [ ... دیگر ملحفه ای که به ورس رنگ کرده بودند ] ( ناسخ التواریخ جلد اول . از کتاب دوم . چا . قد . ص ۷٠۴ ) جمع : ملاحف .
چادر . چادر شب .
( اسم ) ۱ - آنچه چیزی را احاطه کند و بپوشاند . ۲ - پارچه ای که هنگام خواب روی خود اندازند و بخود پیچند : [ ... دیگر ملحفه ای که به ورس رنگ کرده بودند ] ( ناسخ التواریخ جلد اول . از کتاب دوم . چا . قد . ص ۷٠۴ ) جمع : ملاحف .
چادر . چادر شب .
فرهنگ معین
(مَ حَ فِ ) [ ع . ملحفة ] (اِ. ) نک ملافه . ج . ملاحف .
لغت نامه دهخدا
( ملحفة ) ملحفة. [ م ِ ح َ ف َ ] ( ع اِ ) چادر. ج ، ملاحف. ( مهذب الاسماء ). چادر شب. ( دهار ). و رجوع به ملحف شود. || نزد مولدین ، چادری که بر پشت لحاف کشند پرهیز از شوخگین شدن آن را. ج ،ملاحف. ( از محیطالمحیط ). و رجوع به ماده بعد شود.
ملحفه. [ م َ ح َ ف َ / ف ِ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از تازی ، چادر. ( ناظم الاطباء ) :
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده.
ملحفه. [ م َ ح َ ف َ / ف ِ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از تازی ، چادر. ( ناظم الاطباء ) :
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده.
عطار ( دیوان چ تقی تفضلی ص 820 ).
و رجوع به ملحفه شود. || ملافه.( ناظم الاطباء ). عامه ملافه گویند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ملافه شود. || آنچه چیزی را بپوشاند و بر آن احاطه کند. ( ناظم الاطباء ).ملحفه . [ م َ ح َ ف َ / ف ِ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از تازی ، چادر. (ناظم الاطباء) :
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده .
و رجوع به ملحفه شود. || ملافه .(ناظم الاطباء). عامه ملافه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملافه شود. || آنچه چیزی را بپوشاند و بر آن احاطه کند. (ناظم الاطباء).
دستم از این حدیث شده زیرملحفه
پس چون زنان روی به دیوار آمده .
عطار (دیوان چ تقی تفضلی ص 820).
و رجوع به ملحفه شود. || ملافه .(ناظم الاطباء). عامه ملافه گویند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ملافه شود. || آنچه چیزی را بپوشاند و بر آن احاطه کند. (ناظم الاطباء).
ملحفة. [ م ِ ح َ ف َ ] (ع اِ) چادر. ج ، ملاحف . (مهذب الاسماء). چادر شب . (دهار). و رجوع به ملحف شود. || نزد مولدین ، چادری که بر پشت لحاف کشند پرهیز از شوخگین شدن آن را. ج ،ملاحف . (از محیطالمحیط). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
فرهنگ عمید
= ملافه
ملافه#NAME?
پیشنهاد کاربران
ملافه. پارچه ی رو انداز
کلمات دیگر: