تعزب. [ ت َ ع َزْ زُ ] ( ع مص ) عزب شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). ترک نمودن نکاح را، یقال : تعزب فلان ثم تأهل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
تعزب
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
تَعزُّب (celibacy)
خودداری داوطلبانه از ازدواج و آمیزش جنسی. در ادیانی مانند مسیحیت و آیین بودا، گاهی بی همسری برای مقام های خاصِ مذهبی اجباری است، مانند کشیشی و زندگی رهبانی. در مذهب کاتولیک این امر اجباری است، ولی در مذهب پروتستان روحانیان می توانند همسر بگزینند و ازدواج کنند. ادیان دیگری مانند یهودیت و اسلام تعزب را شدیداً منع می کنند.
خودداری داوطلبانه از ازدواج و آمیزش جنسی. در ادیانی مانند مسیحیت و آیین بودا، گاهی بی همسری برای مقام های خاصِ مذهبی اجباری است، مانند کشیشی و زندگی رهبانی. در مذهب کاتولیک این امر اجباری است، ولی در مذهب پروتستان روحانیان می توانند همسر بگزینند و ازدواج کنند. ادیان دیگری مانند یهودیت و اسلام تعزب را شدیداً منع می کنند.
wikijoo: تعزب
کلمات دیگر: