کلمه جو
صفحه اصلی

اتو زدن

فارسی به عربی

حدید
صحافة

حديد


مترادف و متضاد

press (فعل)
ازدحام کردن، فشردن، چلاندن، فشار اوردن، فشار دادن، اتو زدن، پرس کردن، فشار وارد اوردن بر، وارد اوردن

iron (فعل)
اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) جامه را بوسیل. اتو صاف و بی چین و کیس کردن یا در شلوار خط ایجاد کردن اتو کشیدن .

پیشنهاد کاربران

دور دور با دختران که تو خیابون سوار میشن


کلمات دیگر: