کلمه جو
صفحه اصلی

قطنیه

لغت نامه دهخدا

( قطنیة ) قطنیة. [ ق ُ / ق َ نی ی َ ] ( ع اِ ) گیاه و دانه هرچه باشد، یا جز گندم و جو و انگور و خرما،یا دانه ای که به پختن درآید، و نزد شافعی عدس و ماش و باقلا و کاردس ( گاورس ) و نخود است. ( منتهی الارب ). || پارچه های بافته از پنبه. ( اقرب الموارد ). رجوع به قُطْنی شود. || علف و سبزه تابستانی. ج ، قَطانی . ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

قطنیة. [ ق َ طَ نی ی َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قَطَنا. ( معجم البلدان ). رجوع به قطنا شود.

قطنیة. [ ق َ طَ نی ی َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قَطَنا. (معجم البلدان ). رجوع به قطنا شود.


قطنیة. [ ق ُ / ق َ نی ی َ ] (ع اِ) گیاه و دانه هرچه باشد، یا جز گندم و جو و انگور و خرما،یا دانه ای که به پختن درآید، و نزد شافعی عدس و ماش و باقلا و کاردس (گاورس ) و نخود است . (منتهی الارب ). || پارچه های بافته از پنبه . (اقرب الموارد). رجوع به قُطْنی شود. || علف و سبزه ٔ تابستانی . ج ، قَطانی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: