کلمه جو
صفحه اصلی

علی اسدی

فرهنگ فارسی

ابن هبار بن اسود بن مطلب بن اسد بن عبدالعزی قرشی اسدی وی از صحابه بود

لغت نامه دهخدا

علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن جاسم بن محمد اسدی حلی . شاعر (1240 - 1332 هَ . ق .). او را مجموعه ٔ اشعاری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 51).


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی عوض مزیدی اسدی حلی . رجوع به علی عوض شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲ اسدی کوفی ، مشهور به کسائی و مکنّی به ابوالحسن . مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زبیری شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن دبیس بن صدقةبن منصور اسدی مزیدی . آخرین تن از حکام بنی مزید در حلة. رجوع به علی مزیدی (ابن دبیس بن ...) شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ظاهر مطیری اسدی حلی . رجوع به علی حلی شود.


علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن احمد اسدی طوسی ، مکنّی به ابونصر. شاعر مشهور. رجوع به اسدی ( علی بن احمد... ) شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن جاسم بن محمد اسدی حلی. شاعر ( 1240 - 1332 هَ. ق. ). او را مجموعه اشعاری است. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 51 ).

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَس َ ] ( اِخ ) ابن حسین بن علی آل محفوظ وشاحی اسدی کاظمی. رجوع به علی محفوظ شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن حسین بن علی عوض مزیدی اسدی حلی. رجوع به علی عوض شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن حمزةبن عبداﷲ اسدی کوفی ، مشهور به کسائی و مکنّی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن داوودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره زبیری قرشی اسدی ، ملقّب به نجم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زبیری شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن دبیس بن صدقةبن منصور اسدی مزیدی. آخرین تن از حکام بنی مزید در حلة. رجوع به علی مزیدی ( ابن دبیس بن... ) شود.

علی اسدی. [ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن طرادبن دبیس اسدی ، مکنّی به ابوالحسن. پدر او حاکم بر جزیره دبیسیة در نزدیکی خوزستان بود. سپس منصوربن حسین اسدی بر این جزیره دست یافت و پدر او را از آنجا راند. علی بن طراد نیز به بغداد رفت و در سال 419 هَ. ق. به همراهی جماعتی از ترکان که جلال الدولة با وی فرستاده بود به جنگ منصور آمد ولی از او شکست خورد و به قتل رسید. ( از الاعلام زرکلی بنقل از الکامل ابن اثیر: حوادث سال 419 ).

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن ظاهر مطیری اسدی حلی. رجوع به علی حلی شود.

علی اسدی. [ ع َ ی ِ اَ س َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبیدبن زبیر اسدی ، مشهور به ابن کوفی و مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی بود. در سال 254 هَ. ق. متولد شد و در 348 هَ. ق. درگذشت. او راست : 1 - الفرائد والقلائد فی اللغة. 2 - معانی العشر و اختلاف العلماء فیه. 3 - الهمز. ( از معجم المؤلفین بنقل از معجم الادباءیاقوت ج 14 ص 153. بغیةالوعاة سیوطی ص 350. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 351. ) و نیز رجوع به ابن کوفی شود.

علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن احمد اسدی طوسی ، مکنّی به ابونصر. شاعر مشهور. رجوع به اسدی (علی بن احمد...) شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبیدبن زبیر اسدی ، مشهور به ابن کوفی و مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب و نحوی و لغوی بود. در سال 254 هَ . ق . متولد شد و در 348 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - الفرائد والقلائد فی اللغة. 2 - معانی العشر و اختلاف العلماء فیه . 3 - الهمز. (از معجم المؤلفین بنقل از معجم الادباءیاقوت ج 14 ص 153. بغیةالوعاة سیوطی ص 350. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 351.) و نیز رجوع به ابن کوفی شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن شعیب بن میثم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی میثمی شود.


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن هباربن اسودبن مطلب بن اسدبن عبدالعزی قرشی اسدی . وی از صحابه بود. (از الاصابه ٔ ابن حجر ج 4 قسم اول ).


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَ س َ] (اِخ ) ابن نیار اسدی ناصری ، ملقّب به شیخ الشیوخ صدرالدین . وی استاد خط المستعصم خلیفه ٔ عباسی بود و در روز مبایعت با مستعصم ، او با وزیر و استادالدار ازمردم بیعت گرفتند. (از تجارب السلف نخجوانی ص 356).


علی اسدی . [ ع َ ی ِ اَس َ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی آل محفوظ وشاحی اسدی کاظمی . رجوع به علی محفوظ شود.


علی اسدی . [ع َ ی ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن طرادبن دبیس اسدی ، مکنّی به ابوالحسن . پدر او حاکم بر جزیره ٔ دبیسیة در نزدیکی خوزستان بود. سپس منصوربن حسین اسدی بر این جزیره دست یافت و پدر او را از آنجا راند. علی بن طراد نیز به بغداد رفت و در سال 419 هَ . ق . به همراهی جماعتی از ترکان که جلال الدولة با وی فرستاده بود به جنگ منصور آمد ولی از او شکست خورد و به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی بنقل از الکامل ابن اثیر: حوادث سال 419).


دانشنامه عمومی

علی اسدی مجری صدا و سیما و ترانه سرای اهل ایران است.
علی اسدی؛ مجری صدا و سیما و ترانه سرای اهل ایران است. او متولد یکم فروردین سال ۱۳۶۱ می باشد و تحصیلات آکادمیک خود را در رشته های هنرهای دیجیتال و ادبیات محض به پایان رسانده است.
وی از ۷ سالگی به کار اجرا روی آورده و از هفده سالگی به طور حرفه ای به این کار مشغول شده است. اما مسایل مختلف دست به دست هم داد تا دیرهنگام و در سال ۱۳۸۴ برای اولین بار اجرای مستمر در صدا و سیمای ایران را در یک برنامه تولید سیمای نور به تهیه کنندگی جواد بزرگمهر برای شبکه دو سیما تجربه کند و پس از درخشش طی دو سال در این برنامه و پس از اینکه به عنوان مجری برتر جشنواره سیمرغ انتخاب شد، به طور خودخواسته، کار اجرا در تلویزیون را به منظور تحصیل و تحقیق آکادمیک دربارهٔ هنر اجرا و فن بیان و برنامه سازی در رسانه کنار می گذارد که ماحصل آن نگارش و تألیف کتابی تحت عنوان «رهبری ارکستر واژه ها» ست که در دست انتشار می باشد.
اسدی پس از وقفهٔ چندساله و تک اجراهای متناوب، در سال ۱۳۹۲ در اولین تجربه پس از بازگشتش همزمان دو برنامه زنده (برنامه کهن "صبح بخیر ایران " به تهیه کنندگی مشترک علی پازکی و سعید نصرآبادی و برنامه " ویترین " به تهیه کنندگی خود) در گروه اجتماعی شبکه یک سیما را اجرا کرد؛ برنامه مدرن ویترین که بی پروا و بی ملاحظه به پدیده های اجتماعی وقت می پرداخت در آن مقطع زمانی از سوی مخاطبان با استقبال زیادی مواجه شد.


کلمات دیگر: