کلمه جو
صفحه اصلی

قطانه

لغت نامه دهخدا

( قطانة ) قطانة.[ ق َ ن َ ] ( ع اِ ) دیگ. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

قطانة. [ ق َ ن َ ] ( اِخ ) شهری است به جزیره صقلیّه ( سیسیل ) که گروهی از شهداء تابعین در حدود سی تن در مقبره شرقی آن به خاک رفته اند. و بین قطانة و قصریانه در مشرق جزیره قبر اسدبن حارث صاحب اسدیات در فقه است. وی از بزرگان نویسندگان به شمار آید. ( معجم البلدان ).

قطانة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) شهری است به جزیره ٔ صقلیّه (سیسیل ) که گروهی از شهداء تابعین در حدود سی تن در مقبره ٔ شرقی آن به خاک رفته اند. و بین قطانة و قصریانه در مشرق جزیره قبر اسدبن حارث صاحب اسدیات در فقه است . وی از بزرگان نویسندگان به شمار آید. (معجم البلدان ).


قطانة.[ ق َ ن َ ] (ع اِ) دیگ . (اقرب الموارد) (آنندراج ).



کلمات دیگر: