کلمه جو
صفحه اصلی

علی انصاری

فرهنگ فارسی

ابن یوسف بن حسن زرندی انصاری ملقب نورالدین و مکنی به ابوالحسن

لغت نامه دهخدا

علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن عمربن محمدبن احمد بوشی انصاری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی پوشی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدقرافی انصاری مصری شافعی . رجوع به علی قرافی شود.


علی انصاری . [ ع َی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام انصاری خزرجی سبکی شافعی ، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سبکی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن وفا قرشی انصاری اسکندری شاذلی مالکی ، مشهور به ابن وفا و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قرشی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن زیدبن محمدبن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن ...) شود.


علی انصاری. [ ع َل ِ اَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن ابوبکر انصاری شافعی ،مشهور به کلبشی و کلبشاوی. از فضلای قرن نهم هجری بود که در سال 840 هَ. ق. در قاهره متولد شد. او راست : الفیض القدسی عن آیة الکرسی ، که در سال 873 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین بنقل از الضوء اللامع ج 5 ص 152. ایضاح المکنون ج 2 ص 215 ).

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن سعدالخیر انصاری بلنسی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بلنسی شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ )ابن ابراهیم بن محمدبن همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. هیوی و عالم به احوال آسمان و فلک بود. رجوع به علی ( ابن شاطر... ) شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن ابی بکربن علی بن ابی بکربن عمربن احمدبن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی ، مشهور به ابن جمال مصری. رجوع به علی مکی شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن احمد. فقیه حنفی بود و وفات او بعد از سال 968 هَ. ق.روی داد. او راست : الصوارم الهندیة فی الطوائف اللوطیة. ( از معجم المؤلفین بنقل از بروکلمن ج 2 ص 425 ).

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی ، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن عمربن محمدبن احمد بوشی انصاری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی پوشی شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن احمدقرافی انصاری مصری شافعی. رجوع به علی قرافی شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ )ابن حسین انصاری ، مشهور به حاجی زینل عطار. از دانشمندان قرن هشتم هجری. رجوع به حاجی زینل عطار شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن زیدبن محمدبن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین ( ابوالحسن علی بن... ) شود.

علی انصاری. [ ع َ ی ِ اَ] ( اِخ ) ابن سعد انصاری. شیمیدان بود. او راست : 1 -بغیة الخبیر فی اقامة القصد یرفی الاکسیر. 2 - شفاء الالم فی ترخیص علاج العلم فی الاکسیر. 3 - فتح الارتاج فی اثبات الزیبق الرجراج. 4 - فتح الوصید فی تطهیر الحدید، که در حدود سال 766 هَ. ق. از تألیف آن فراغت یافت. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 248. ایضاح المکنون ج 2 ص 175. هدیةالعارفین ج 1 ص 724 ).

علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن ابراهیم بن محمد انصاری مالکی ، مشهور به متبطی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی متبطی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن یوسف بن حسن زرندی انصاری ، ملقّب به نورالدین مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زرندی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن سعدالخیر انصاری بلنسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بلنسی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی بن ابی بکربن عمربن احمدبن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی ، مشهور به ابن جمال مصری . رجوع به علی مکی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمد. فقیه حنفی بود و وفات او بعد از سال 968 هَ . ق .روی داد. او راست : الصوارم الهندیة فی الطوائف اللوطیة. (از معجم المؤلفین بنقل از بروکلمن ج 2 ص 425).


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی ، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن احمدبن سلیمان انصاری قرطبی عباسی ، مکنّی به ابوالحسن . وی مقری بود و محمد بلفیقی ، قاضی جماعت در غرناطة در محضر او حاضر شده است . او ساکن فاس شد و در سال 736 هَ . ق . در آنجا درگذشت . او راست : 1- التجرید، و خلاصه ٔ آن . 2 - المنافع فی قراءة نافع. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 544. سلوةالانفاس کتانی ج 3 ص 149).


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن خلف بن محمدبن عبدالرحمان بن عبدالملک انصاری مالکی ، مشهور به ابن نعمة و مکنّی به ابوالحسن . وی مفسر و محدث و فقیه بود و در سال 490 هَ . ق . در مریة متولد شد (تولد او را برخی بعد از سال 490 دانسته اند). سپس به قرطبه رفت و آنگاه ساکن بلنسیه شد و در ماه رمضان سال 567 هَ. ق . در آنجا درگذشت . او راست : 1 - الامعان فی شرح سنن النسائی . 2 - ری الظمآن فی تفسیرالقرآن ، در چند مجلد بزرگ . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 134). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : الوافی صفدی ج 12 ص 92. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 553. بغیةالملتمس ص 411. مرآةالجنان یافعی ج 3 ص 382. التکمله ٔ ابن ابار ص 669. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 223. طبقات المفسرین سیوطی ص 23. نیل الابتهاج تنبکتی ص 200. فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 91. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 28. و در تاریخ حبیب السیر آمده است که : وی شارح صحیح نسائی است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 327 شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن یوسف انصاری طلیطلی ، مشهور به ابن لونقة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی طلیطلی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عتیق بن عیسی انصاری قرطبی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قرطبی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن عیسی اردبیلی طیبی . رجوع به علاءالدین طیبی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمد عقینی انصاری تعزی یمنی شافعی . رجوع به علی عقینی شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن عبداﷲبن مفرج انصاری اسکندری شافعی ، ملقّب به شمس الدین . وی فقیه و اصولی و ادیب در زبان عرب بود و در سال 740 هَ . ق . درگذشت . او راست : مختصرالروضة. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنه ٔ ابن حجر ج 3 ص 99).


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیمان بن علی بن سلیمان بن حسن انصاری غرناطی . مشهور به ابن الجباب و مکنّی به ابوالحسن . وی ادیب و شاعر بود در سال 673 هَ . ق . متولد شد و در749 هَ . ق . درگذشت . و لسان الدین خطیب نزد وی تلمذ کرده است . او راست : دوح الشجر و روح الشعر. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الظاهریة. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 481. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 719).


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن موسی بن علی بن موسی بن محمدبن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی ، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن . حکیم و ادیب و شاعر بود که در سال 515 هَ . ق . متولد شد و در سال 593 یا 594 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - الجهات فی علم التوجیهات . 2 - شذورالذهب فی صناعةالکیمیاء. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 249). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است : الوافی صفدی ج 12 ص 218. فهرس المؤلفین بالظاهریة. فوات الوفیات ابن شاکر ج 2 ص 91. التکمله ٔ ابن ابار ص 672. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 317. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1029. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 387 و ج 2 ص 705. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 694.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ )ابن ابراهیم بن محمدبن همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . هیوی و عالم به احوال آسمان و فلک بود. رجوع به علی (ابن شاطر...) شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ )ابن حسین انصاری ، مشهور به حاجی زینل عطار. از دانشمندان قرن هشتم هجری . رجوع به حاجی زینل عطار شود.


علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ] (اِخ ) ابن سعد انصاری . شیمیدان بود. او راست : 1 -بغیة الخبیر فی اقامة القصد یرفی الاکسیر. 2 - شفاء الالم فی ترخیص علاج العلم فی الاکسیر. 3 - فتح الارتاج فی اثبات الزیبق الرجراج . 4 - فتح الوصید فی تطهیر الحدید، که در حدود سال 766 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 248. ایضاح المکنون ج 2 ص 175. هدیةالعارفین ج 1 ص 724).


علی انصاری . [ ع َل ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابوبکر انصاری شافعی ،مشهور به کلبشی و کلبشاوی . از فضلای قرن نهم هجری بود که در سال 840 هَ . ق . در قاهره متولد شد. او راست : الفیض القدسی عن آیة الکرسی ، که در سال 873 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافت . (از معجم المؤلفین بنقل از الضوء اللامع ج 5 ص 152. ایضاح المکنون ج 2 ص 215).


دانشنامه عمومی

علی انصاری استاندار گیلان پس از انقلاب ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۰ بود. او در رودسر متولد شد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه برای تحصیلات عالی به آمریکا رفت و در آنجا عضو فعال انجمن اسلامی آمریکا و کانادا بود. علی انصاری ساعت ۷ صبح روز ۱۵ تیر ۱۳۶۰ توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق با اصابت ۱۱ گلوله به همراه معاون عمرانی خود محمد نورانی کشته شد.


کلمات دیگر: