علی اشمونی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی اشمونی. [ ع َ ی ِ اَ ] ( اِخ ) ابن محمد اشمونی مصری شافعی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. متوفی در 929 هَ. ق. فقیه و نحوی بود. او راست : 1 - جمع الجوامع فی الاصول ( نظم ). 2 - حاشیه بر الانوار لعمل الابرار. 3 - منهاج الدین فی شعب الایمان ( نظم ). 4 - منهج السالک الی الفیة ابن مالک. 5 - الینبوع فی شرح المجموع ، در فروع فقه. ( از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1872. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 665. الکواکب السائرة غزی. ج 1 ص 284. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 739 ). و نیز رجوع به اشمونی شود.
علی اشمونی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمد اشمونی مصری شافعی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . متوفی در 929 هَ . ق . فقیه و نحوی بود. او راست : 1 - جمع الجوامع فی الاصول (نظم ). 2 - حاشیه بر الانوار لعمل الابرار. 3 - منهاج الدین فی شعب الایمان (نظم ). 4 - منهج السالک الی الفیة ابن مالک . 5 - الینبوع فی شرح المجموع ، در فروع فقه . (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1872. شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 665. الکواکب السائرة غزی . ج 1 ص 284. هدیةالعارفین بغدادی ج 1 ص 739). و نیز رجوع به اشمونی شود.
علی اشمونی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی بن محمد اشمونی الاصل قاهری شافعی ، ملقّب به نورالدین . نحوی و فقیه و عالم فرایض و منطقی و شاعر بود.وی در شعبان سال 838 هَ . ق . متولد شد و در هفدهم ذی الحجه ٔ سال 918 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - تعلیق بر الانوار لعمل الابرار اردبیلی در فروع فقه شافعی . 2- شرح الفیه ٔ ابن مالک ، در نحو. 3 - نظم ایساغوجی در منطق . (از معجم المؤلفین بنقل از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 491 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 153 و سایر صفحات ). و نیز رجوع به اشمونی (ابوالحسن علی بن ...) شود.