کلمه جو
صفحه اصلی

گندای

لغت نامه دهخدا

گندای. [ گ َ ] ( نف ) هر چیز گندیده که از آن بوی بد برآید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به گندا شود.

گندای. [ گ ُ ] ( ص ، اِ ) فالگو. فالگیر. رمال. ( از ناظم الاطباء ).

گندای . [ گ َ ] (نف ) هر چیز گندیده که از آن بوی بد برآید. (ناظم الاطباء). رجوع به گندا شود.


گندای . [ گ ُ ] (ص ، اِ) فالگو. فالگیر. رمال . (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: