صفحه اصلی
کرکسی کردن
بستن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
خود را قوی و زورمند نمودن . استنسار
لغت نامه دهخدا
کرکسی کردن. [ ک َ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خود را قوی و زورمند نمودن. استنسار. ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: