کلمه جو
صفحه اصلی

گنجوان

لغت نامه دهخدا

گنجوان . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 40000گزی باختر چوار و 40000گزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آباد واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 130 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی گله داری و صنایع دستی زنان قالیبافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گنجوان . [ گ َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان 2 بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 20000گزی جنوب باختری هرسین واقع شده است . هوای آن سرد و سکنه اش 57 تن است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گنجوان. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان 2 بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان که در 20000گزی جنوب باختری هرسین واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 57 تن است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گنجوان. [ گ َ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 40000گزی باختر چوار و 40000گزی باختر راه شوسه ایلام به شاه آباد واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 130 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی گله داری و صنایع دستی زنان قالیبافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

گنجوان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گنجوان (ایلام)
گنجوان (هرسین)
تپه زیرکوره گنجوان


کلمات دیگر: