کلمه جو
صفحه اصلی

قطیمه

لغت نامه دهخدا

قطیمة. [ ق َ م َ ] (ع ص ) شیر برگردیده مزه . || (اِ) پاره ٔ شکسته از چیزی . || کاسه ای از طعام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).


( قطیمة ) قطیمة. [ ق َ م َ ] ( ع ص ) شیر برگردیده مزه. || ( اِ ) پاره شکسته از چیزی. || کاسه ای از طعام. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: