قطیل . [ق َ ] (ع ص ) بریده از بن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): نخلة قطیل ؛ خرمابن بریده از بن . (منتهی الارب ).
قطیل
لغت نامه دهخدا
قطیل. [ق َ ] ( ع ص ) بریده از بن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): نخلة قطیل ؛ خرمابن بریده از بن. ( منتهی الارب ).
قطیل. [ ق َ] ( اِخ ) لقب ابوذؤیب هذلی است. ( از منتهی الارب ).
قطیل. [ ق َ] ( اِخ ) لقب ابوذؤیب هذلی است. ( از منتهی الارب ).
قطیل . [ ق َ] (اِخ ) لقب ابوذؤیب هذلی است . (از منتهی الارب ).
کلمات دیگر: