گچ گر
لکاث
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لکاث. [ ل ُ ] ( ع اِ ) سنگی است درخشان لغزان برای گچ کاری. || بیماری شتر که آبله ریزه مانندی بر دهان وی برآید. ( منتهی الارب ).
لکاث. [ ل ُک ْ کا ] ( ع ص ) گچ گر. ( منتهی الارب ).
لکاث. [ ل ُک ْ کا ] ( ع ص ) گچ گر. ( منتهی الارب ).
لکاث . [ ل ُ ] (ع اِ) سنگی است درخشان لغزان برای گچ کاری . || بیماری شتر که آبله ریزه مانندی بر دهان وی برآید. (منتهی الارب ).
لکاث . [ ل ُک ْ کا ] (ع ص ) گچ گر. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: