کلمه جو
صفحه اصلی

قطانقانی

لغت نامه دهخدا

قطانقانی. [ ق ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قُطانقان. ( اللباب ). رجوع به قطانقان شود.

قطانقانی. [ ق ُ ]( اِخ ) شادی بن علی. از راویان است. وی از عبداﷲبن عثمان و حامدبن آدم و جز ایشان روایت کند. ( اللباب ).

قطانقانی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قُطانقان . (اللباب ). رجوع به قطانقان شود.


قطانقانی . [ ق ُ ](اِخ ) شادی بن علی . از راویان است . وی از عبداﷲبن عثمان و حامدبن آدم و جز ایشان روایت کند. (اللباب ).



کلمات دیگر: