علی اسفرایینی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علی اسفرایینی. [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
علی اسفرایینی. [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ )ابن فضل بن احمد اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به حجاج. رجوع به ابوالحسن ( علی بن فضل... ) شود.
علی اسفرایینی. [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) ابن نصربن محمدبن عبدالصمد فندروجی اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی فندروجی شود.
علی اسفرایینی. [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) ابن نصر اسفرایینی مکی ، مکنّی به ابوالحسن. مورخ و محدث بود و در سال 762 هَ. ق. در قید حیات بوده است. او راست : زبدةالاعمال و خلاصةالافعال. ( از معجم المؤلفین بنقل ازفهرس المخطوطات المصوره لطفی عبدالبدیع ج 2 ص 150 ).
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن احمد سهیلی اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و جدلی و محدث بود و در سال 431 هَ . ق . در جامع اموی دمشق حدیث می گفت .او راست : ادب الجدل . و نیز کتابی در رد معتزله و عجزآنان دارد. (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ دمشق ابن عساکر ج 11 ص 429. طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 3 ص 292).
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن نصربن محمدبن عبدالصمد فندروجی اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فندروجی شود.
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ )ابن فضل بن احمد اسفرایینی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به حجاج . رجوع به ابوالحسن (علی بن فضل ...) شود.
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن نصر اسفرایینی مکی ، مکنّی به ابوالحسن . مورخ و محدث بود و در سال 762 هَ . ق . در قید حیات بوده است . او راست : زبدةالاعمال و خلاصةالافعال . (از معجم المؤلفین بنقل ازفهرس المخطوطات المصوره ٔ لطفی عبدالبدیع ج 2 ص 150).