لک زده
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خال دار، خال خال، لک زده
فرهنگ فارسی
برنگ دیگر در آمده میوه بر اثر رسیدن و پخته شدن و یا فساد .
نعت مفعولی از لک زدن . لک دار
نعت مفعولی از لک زدن . لک دار
لغت نامه دهخدا
لک زده. [ ل َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نعت مفعولی از لک زدن. لک دار. رجوع به لک زدن شود.
فرهنگ عمید
"
کلمات دیگر: