لک دار
فارسی به انگلیسی
stained, smudgy, spotty, spotted (as fruit)
smudgy, spotted, spotty
مترادف و متضاد
سیاه رو، لک دار
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- آنچه لک دارد . ۲- قسمتی از میوه که بر اثر ضربت فاسد شده .
لغت نامه دهخدا
لک دار. [ ل َ ] ( نف مرکب ) آنچه لک دارد. دارای لک. || که نقطه ای از آن ( از پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه و جز آن ) براثر ضربت یا آسیبی از حال طبیعی بگرددو تباه و فاسد شود یا آغازد به تباهی. که به مقدار ناخنی یا کوچکتر و یا بزرگتر از آن فاسد شده باشد.
فرهنگ عمید
چیزی که بر آن لک افتاده باشد.
کلمات دیگر: