کلمه جو
صفحه اصلی

هم گذاردن

مترادف و متضاد

assemble (فعل)
جفت کردن، انباشتن، متراکم کردن، گرد امدن، جمع شدن، گرد اوردن، سوار کردن، فراهم اوردن، هم گذاردن، انجمن کردن


کلمات دیگر: