برابر پارسی : سبکسری، لوس بازی
ادا و اصول
برابر پارسی : سبکسری، لوس بازی
فارسی به انگلیسی
grimace, mimic
panache, prissiness
فارسی به عربی
تجهم
مترادف و متضاد
تظاهر، ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی
فرهنگ فارسی
ادا و اصول در آوردن در تداول عامه کراهت به تصنع نمودن
لغت نامه دهخدا
ادا و اصول. [ اَ وُ اُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) ادا اصول. رجوع به ادا شود.
- ادا و اصول درآوردن ؛ در تداول عوام ، کراهت به تصنع نمودن.
- ادا و اصول درآوردن ؛ در تداول عوام ، کراهت به تصنع نمودن.
کلمات دیگر: