کلمه جو
صفحه اصلی

اختناق


مترادف اختناق : خفقان، خفگی، سرکوب

برابر پارسی : خفگی، تنگنا، آواکشی، فشار

فارسی به انگلیسی

choke, gag, strangulation

strangulation


choke, gag


فارسی به عربی

اختناق

عربی به فارسی

خفقان , خفه شدن , خفگي , خفه کردن , بستن , مسدود کردن , انسداد , اختناق , دريچه , ساسات (ماشين)


مترادف و متضاد

asphyxia (اسم)
خفگی، خفقان، خفه، اختناق، خناق، خناک

suffocation (اسم)
خفگی، خفقان، خفه، اختناق، خفه سازی

strangulation (اسم)
اختناق، فشردگی، خفه سازی

choke (اسم)
اختناق، انسداد، ساسات، دریچه

خفقان، خفگی، سرکوب


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) خفه شدن گلو گرفته شدن . ۲ - ( مصدر ) خفه کردن . ۳ - ( اسم ) خفگی . یا اختناق رحم . علتی است شبیه بصرع و غشی متناوب و آن بیشتر در زمانی که حبس طمث دارند و همچنین زنان وحشی بی شوهر را پیش آید .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) خفه شدن . ۲ - (مص م . ) خفه کردن . ۳ - (اِمص . ) خفگی .

لغت نامه دهخدا

اختناق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خبه شدن. ( منتهی الارب ). خفگی. خبگی. خپگی. خفه شدن. خوه شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). گلو گرفتن. گلو گرفته شدن : گفت شبانگاهی در فلان شارع می گذشتم ناگاه بند کمندی در گردن من افتاد و حلقوم من بجذبات متواتر بیفشرد چنانکه نفس من بسته شد و از ضرورت اختناق فرا بند میشتافتم و بر وفق جذبه او میرفتم... ( ترجمه تاریخ یمینی ص 328 ).
همچو چغزیم اندر آب از گفت الم
وز خموشی اختناق است و سقم.
مولوی ( مثنوی ).
|| خفه کردن. || امتناع نفوذ نفس به ریه و قلب یا دشواری آن. || اختناق رحم ؛ علتی است شبیه به صرع و غشی متناوب و این بیشتر در زنانی که حبس طمث دارند پیدا آید و همچنین زنان بی شوی را عارض شود. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون در اختناق رحم آرد: علی وزن الافتعال ، فی اللغة، خفه کردن. و فی الطب هو امتناع نفوذ النَفَس الی الرّیة و القلب او تعسره.و اختناق الرّحم هو سعی الرحم بالتقلص الی فوق او میلها بالاسترخاء الی احد الجانبین و قیل هذه علة شبیهة بالصرع و الغشی تنوب کنوائبه لاستحالة المادة الی کیفیة سمّیة تلدغ الدماغ عند ارتفاعها الیه و تؤذیه. و تحصل من ذلک حرکة تشنجیة و تؤذی القلب و یحصل من ذلک له غشی متواتر و هذه العلة تعرض للنساء اللواتی یحبس فیهن الطمث و المنی. کذا فی بحرالجواهر.

فرهنگ عمید

۱. (سیاسی ) ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم.
۲. خفه شدن، خفگی، خفقان.
۳. خفه کردن.
* اختناق رحم: (پزشکی ) نوعی بیماری رحم که به ویژه در زنانی که حبس طمث دارند و بعضی زنان بی شوهر عارض می شود و عوارضی شبیه صرع و غش به آن ها دست می دهد.

۱. (سیاسی) ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم.
۲. خفه شدن؛ خفگی؛ خفقان.
۳. خفه کردن.
⟨ اختناق رحم: (پزشکی) نوعی بیماری رحم که به‌ویژه در زنانی که حبس طمث دارند و بعضی زنان بی‌شوهر عارض می‌شود و عوارضی شبیه صرع و غش به آن‌ها دست می‌دهد.


دانشنامه عمومی

تغییرات بیماری شناختی ناشی از فقدان اکسیژن در هوای تنفسی را اِختِناق یا آسفیکسی (به فرانسوی: asphyxie؛ به انگلیسی: asphyxia) می گویند.
Wikipedia contributors, "Asphyxia," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed June ۹، ۲۰۰۸).
در پزشکی به وضعیتی گفته می شود که در پی غیرعادی شدن تنفس، رسیدن اکسیژن به بدن با دشواریِ بسیار جدی روبه رو شود. مهم ترین علت آسفیکسی خفگی است.
اختناق ابتدا باعث کمبود اکسیژن در بدن (هیپوکسی) می شود که نخست به آن دسته از بافت ها و اندام های حساس به هیپوکسی، برای نمونه مغز، آسیب می زند. محرومیت این اندام ها به مدت ۴–۶ دقیقه باعث آسیب و مرگ آن ها می شود؛ به همین دلیل به این زمان «زمان طلایی» می گویند.
اختناق معمولاً با تنفس خواهی همراه است. نیاز بدن به تنفس به دلیل افزایش دی اکسید کربن در خون ایجاد می شود و نه به خاطر کمبود اکسیژن در خون بدن. گاهی پیش می آید که اندازهٔ دی اکسید کربن به حدی نیست که باعث تنفس خواهی شود و شخصِ قربانی بدون این که متوجه بشود دچار کمبود اکسیژن و خفگی می گردد.

فرهنگ فارسی ساره

تنگنا، خفگی، فشار، تنگنا


پیشنهاد کاربران

خفه دَمی

سختگیری


کلمات دیگر: