کلمه جو
صفحه اصلی

سانتروزوم

فرهنگ فارسی

نام یکی از چهار قسم سلولهای حیوانی است و در بسیاری از سلولها نزدیک هسته جسم شفاف همگنی کره هادی موجود است

لغت نامه دهخدا

سانتروزوم. [ رُ زُم ْ ] ( فرانسوی ، اِ ) نام یکی از چهار قسم سلولهای حیوانی است و در بسیاری از سلولها نزدیک هسته جسم شفاف همگنی کره هادی موجود است که در مرکز آن دانه کوچک تری قرار دارد. قبلاً لفظ سانتروزوم بدانه مرکزی اطلاق میشد ولی امروز بمجموع کره هادی و جسم وسطی گفته میشود و لفظ سانتریول را بجای سانتروزوم قدیم وضع کرده اند. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 92 و جانور شناسی عمومی ص 6، 13 و 36 شود.

دانشنامه آزاد فارسی

سانْتْروزوم (centrosome)
جسم یاخته ای شامل سانتریول ها. طی تقسیم یاخته ای، سانتروزوم ها سازمان دهندۀ ریزلوله ها یا ریزلوچه های تشکیل دهندۀ رشته های دوکاند. رشته های دوک کروموزوم ها را بین یاخته های دختری تقسیم می کنند. در ۱۸۸۷، زیست شناس آلمانی، تئودور بووری(۱۸۶۲ـ۱۹۱۵)، و زیست شناس بلژیکی، ادوار وان بندن، مستقل از هم سانتروزوم ها را توصیف کردند.

پیشنهاد کاربران

میان تن

سانگاه؛برابر پارسی این واژه به معنی محل کنترل


کلمات دیگر: