کلمه جو
صفحه اصلی

زندگی و دیگر هیچ

دانشنامه عمومی

زندگی و دیگر هیچ فیلمی ست ایرانی، ساخته ی عباس کیارستمی که در سال ۱۳۷۰ خورشیدی ساخته شد. این فیلم پاره ی دوم از سه گانه کوکر است، دو فیلمِ دیگر خانه دوست کجاست؟ و زیر درختان زیتون هستند.
برنده ی جایزه ی بخشِ نوعی نگاه، در چهل وپنجمین جشنواره فیلم کن، فرانسه ۱۹۹۲
برنده ی جایزه ی ویژه ی منتقدان، در هفدهمین جشنواره ی بین المللیِ فیلمِ سائوپولو، برزیل ۱۹۹۳
سه روز پس از زلزله ی خرداد ۱۳۶۹ در استان گیلان، پدر و پسری از تهران به منطقه ی زلزله زده و به جستجوی بابک و احمد احمدپور، بازیگرانِ فیلمِ خانه دوست کجاست؟، می روند. به دلیلِ راه بندان، آن ها مجبور می شوند راه های فرعیِ مختلفی را برای رسیدن به روستای کوکر، محلّ زندگیِ پسربچّه ها، طی کنند.پدر و پسر احمد پورها را تا پایانِ فیلم نمی بینند اما خبرهایی از سلامتِ آن ها به دست می آورند.
سال ها پیش، حسین علی زاده موسیقیِ فیلمِ «زندگی و دیگر هیچ» را می سازد؛ ولی به گفته ی علیزاده، در گفتگویی که با جواد طوسی در ماهنامه ی فیلم داشت، هردو به دلیلِ یک لج بازیِ کودکانه به نتیجه نمی رسند. علی زاده دراین مصاحبه می گوید: «من می خواستم موسیقیِ فیلم را پس بگیرم و او پس داد. بعداً خودم آن را باعنوانِ «آوای مهر» منتشر کردم. اوّل همه چیز خیلی خوب پیش رفت و با عشق طیّ دو هفته موسیقی را ساختم و اصلاً بحثِ مالی هم مطرح نبود. فقط من نمی خواستم طرفِ قرادادم کانونِ پرورشِ فکری باشد.» به گفته ی علیزاده در فیلم های کیارستمی چیزی که بلاتکلیف است موسیقی است و آقای کیارستمی متوجّه نیست که در تصویرهایش چه قدر موسیقی نهفته است، پس دست به دامانِ موسیقی های دیگر می شود و اصلاً از اساس آن را حذف می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

زندگی و دیگر هیچ...
فیلمی ساختۀ عباس کیارستمی در ۱۳۷۲ ش. زندگی و مرگ دل مشغولیِ کیارستمی در فیلم های آخرش است. در صحنه ای از فیلم اتومبیل خردمند، از فاصلۀ دور، از کنارِ گورستانی عبور می کند. برای لحظه ای یک اتومبیلِ نعش کش و جمعیتی سیاه پوش و عزادار در پس زمینۀ تصویر دیده می شوند. مرثیه خوانی، ضجه، و زاریِ سوگواران حسِ حّزن و اندوه را سبب می شود؛ اما بلافاصله با حرکت اتومبیلِ خردمند شاخه و برگ های سبز و با طراوتِ درختانِ زیتون اتومبیلِ نعش کش و سپس پهنۀ گورستان را می پوشاند، و همراه با موسیقیِ آرام بخشِ ویوالدی، که صدایِ ضجه و زاریِ عزاداران را خاموش می کند، چند دخترِ نوجوان در تصویر پدیدار می شوند، و بر غلبۀ حسِ زندگی و حرکت بر رخوتِ مرگ و نیستی تأکید می شود. این تصویرِ نمادین جوهرۀ فیلم است، که کیارستمی با نمادها و استعاره های دیگر در سراسرِ فیلمش بر آن اشاره و تأکید دارد.


کلمات دیگر: