کلمه جو
صفحه اصلی

تاج پادشاهان ساسانی

دانشنامه عمومی

بعد از حکومت اشکانی سلسله ساسانیان پا به عرصه جهانی گذاشت. قبول اینکه فردی از پارس بنام اردشیر بابکان به عنوان یک حاکم محلی بتواند بر اردوان پنجم؛ شکست دهنده دولت روم پیروزی یابد کمی دشوار بوده برای رومیان؛ البته طی دوران ساسانیان شکست هایی اتفاق افتاد که گاهی بر چهره سیاسی منطقه تاًثیر گذار بود. مانند شکست نرسه از دولت روم یا شکست یزدگرد سوم از اعراب ساسانیان از ادوار مهم دوران تاریخی هستند که در نقاط مختلف کشور آثار مختلفی بر جای گذاشتند. شهریاران ساسانی از ابتدای سلسله تا انتهای آن از تاج های متنوعی استفاده می کردند که تاج هایشان با هم دیگر تفاوت های جرئی و کلی می داشت.
کوریمبوس یا گوی گوی یا کوریمبوسی که بر بالای تاج شهریاران ساسانی دیده می شود. نمادی از مهر و نشان خانوادگی ساسانیان و نماد مالکیت بر جهان بود. اما در پاره یی از اوقات این گوی شامل موی های جمع شده پادشاه که تشکیل کره ای را داده بود می شد. و گاه به صورتی این گوی نماد مهر و گاه به شکل ستاره که نماد آناهیتا و البته نماد ستاره را برای میترا می توان در نظر گرفت.
تاج، سربند یا کلاهی که معمولاً از جنس طلا و فلزات ارزشمند با جواهرات گرانبها بوده و عموماً توسط افراد عالیرتبه یک کشور مورد استفاده قرار می گیرد. تاج کلمه ای پارسی بوده که از زبان فارسی به عربی راه یافته وزن تاج های شهریاران ساسانی متغیر بوده و بستگی به استفاده از سلایق پادشاهان بوده است. مثلاً در دوره اواخر ساسانی به علت وزن زیادی که بر تاج قرار داشت و در واقع آن ها را نمی توانستند بر سر نهند بلکه تاج را از بالای تخت و از سقف به وسیله زنجیر طلایی چنان نازکی آویزان می کردند تا اینگونه وزن تاج بر سر شاهان سنگینی نکند.
در مورد انوار یا حاله نور می توان گفت این انوار چون با خورشید و مهر مرتبط بودند در وهله اول نماد مهر محسوب می شدند. چون شهریاران ساسانی مشروعیت خود را از ایزدان کسب می کردند این فره نماد الهی بودن پادشاهان ساسانی بود.
در مورد فره و نقس آن بر تاج می توان گفت شاهان که ادعایی از انتساب شاهی به اهورامزدا و ایزدان چون مهر و آناهیتا داشتند. نقش یا نماد آن ها را بر تاجشان نصب می کردند و به این عمل تنفیذ فره می گفتند. شاهان هرگاهکه این فر ایزدی را داشتند پادشاهی شایسته و منتخب و منتصب از ایزدان شمرده می شدند. بنابراین پادشاهی که لیاقت شاهی نداشت با این عنوان که فر شاهی ندارد و اینکه منتخب ایزدان نیست از سلطنت خلع می شدند و فره از او گرفته می شد. هنگامی جمشید فر خود را از دست داد پادشاهی خود را هم از دست داد و ضحاک بدکار توانست او را شکست دهد. اینجا فره کیانی مخصوص شاهان خوب بوده است. خشایارشاه در یونان از فره باستانی یاری می طلبید. یا داریوش سوم سپاهیانش را با فره ایرانی پیش می راند.


کلمات دیگر: