کلمه جو
صفحه اصلی

مرده خور

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه مرده حورد آنکه لاشه خورد . ۲- آنکه از قبل مراسم کفن و دفن و عزداری مردگان ارتزاق کند .

لغت نامه دهخدا

مرده خور. [ م ُ دَ / دِ خوَرْ / خُرْ ] ( نف مرکب ) مردارخور. مردارخوار. که لاشه مردگان خورد. لاشه خوار. مرده خوار. رجوع به مرده خوار شود. || آنکه از قبل مردگان ارتزاق کند. آنکه در ختم هاو عزاها برای خوردن حاضر آید. مرده شوی و نعش کش و قاری و قبرکن و ملقن و صلوةکش و دیگر عمله موتی که در مراسم کفن و دفن و ماتم حاضر آیند برای خوردن ولیمه های مآتم و شکم خواری. حلواخور. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ). || میراث خور. دشنام گونه ای است آن کس را که از مال مرده برد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مرده خوار. که در مرگ کسان شکمی سیر کند. که از طریق کفن و دفن اموات ارتزاق کند. رجوع به مرده خوار شود.

فرهنگ عمید

کسی که از طریق برگزاری مراسم کفن ودفن و عزای اموات ارتزاق کند.


کلمات دیگر: