مردم داری
فارسی به انگلیسی
address, civility, tact
diplomacy, finesse, public relations, tact
فرهنگ فارسی
بخوشی و نیکی رفتار کردن مماشات با خلق خدا پاس خاطر مردم داشتن : ز دست ما اسیران پاس دلها بر نمی آید برنگ سرمه مردم داری از ما بر نمی آید . ( شفیع اثر ) ( ایهام ).
لغت نامه دهخدا
مردم داری. [ م َ دُ ] ( حامص مرکب ) حسن سلو». خوشرفتاری با خلق. مهربانی و ملایمت کردن با مردمان. مماشات با مردم پاسداری خاطر خلق اﷲ. عمل مردم دار. رجوع به مردم دار شود : آئین شهریاری و کامکاری و نیکوکاری و مردم داری یافته است. ( راحةالصدور راوندی ).
به که از کف ندهد شیوه مردم داری
هر که چون دیده در خانه بازی دارد.
به رنگ سرمه مردم داری از ما بر نمی آید.
به که از کف ندهد شیوه مردم داری
هر که چون دیده در خانه بازی دارد.
صائب ( از آنندراج ).
ز دست ما اسیران پاس دلها بر نمی آیدبه رنگ سرمه مردم داری از ما بر نمی آید.
شفیع اثر ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
مدارا و ملاطفت، خوش رفتاری با مردم.
کلمات دیگر: