خوش خلق، دارای اخلاق نیکو، نیکو خصال، دارای صفات حسنه، مرتب و منظم
نیکو خصال
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) خوش اخلاق خوش رفتار٠
لغت نامه دهخدا
نیکوخصال. [ خ ِ ] ( ص مرکب ) کسی که دارای خصلت های پسندیده باشد. ( ناظم الاطباء ). نکوخصلت :
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رایی.
نیکوخصال و نیک خوی است و موحد است.
چه نیکوخصال و چه نیکوفعالی
چه پاکیزه طبعی و پاکیزه رایی.
فرخی.
آزادطبع و پاک نهاد و مجرد است نیکوخصال و نیک خوی است و موحد است.
منوچهری.
فرهنگ عمید
آن که دارای خصلت های خوب است، نیک خصال، خوش اخلاق.
پیشنهاد کاربران
خوش خلق - خوش خوی
خوش رفتار
خصلت های خوب
کسی ک رفتار خوب دارد
کلمات دیگر: