۱ - خندان بشاش خوشرو . ۲ - دارای چهر. نورانی .
گشاده پیشانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گشاده پیشانی. [ گ ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) کسی که در کار گشاده رو باشد و آنرا پیشانی گشاده نیز نامند. ( فرهنگ رشیدی ). || خوش رو. خندان. بشاش :
پیکری چون خیال روحانی
تازه رویی گشاده پیشانی.
فرونبندد کار گشاده پیشانی.
پیکری چون خیال روحانی
تازه رویی گشاده پیشانی.
نظامی ( هفت پیکر ص 73 ).
به حاجتی که روی تازه روی وخندان باش فرونبندد کار گشاده پیشانی.
سعدی.
|| نورانی. ( ناظم الاطباء )فرهنگ عمید
خندان، خوش رو.
کلمات دیگر: