شعشعان.[ ش َ ش َ ] ( ع ص ) دراز و نیکوخلقت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). نیکو. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به شعشاع و شعشع و شعشعانی شود.
شعشعان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. دراز.
۲. تابنده.
۳. لطیف.
۴. سبک.
۵. نیکوخلقت.
۲. تابنده.
۳. لطیف.
۴. سبک.
۵. نیکوخلقت.
کلمات دیگر: