کلمه جو
صفحه اصلی

غیضه

لغت نامه دهخدا

( غیضة ) غیضة. [ غ َ ض َ ] ( ع اِ ) اسم مرت از غَیض در معانی مصدری. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غیض شود. || نیستان. ( دهار ). || بیشه. ( مهذب الاسماء ) ( صراح ). بیشه و جنگل. ( منتهی الارب ) ( دزی ج 2 ص 234 ). اَجَمَة. ( اقرب الموارد ) ( غیاث اللغات ). جنگل. ( صراح اللغات ). غائضه. ( دزی ج 2 ص 234 ). || درختان انبوه در جای نشیب ایستادنگاه آب ، یا خاص است به درخت پده. ( از منتهی الارب ). جای گرد آمدن درختان در ایستادنگاه آب ، یا اختصاص دارد به درخت غَرَب ( پده ) و شامل همه درختان نیست. ( از اقرب الموارد ). ج ، غِیاض ، اَغیاض ، ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ج ، غَیضات. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

غیضة. [ غ َ ض َ ] ( اِخ ) ناحیه ای است در شرق موصل از اعمال عقرالحمیدی ، قرای متعددی دارد و وحوش و پرندگان در آنها بسیارند. در هر سال بیش از پنج هزار دینار از بهای چوب و نی و مستغل و زراعت و آسیاب عایدی دارد. ( از معجم البلدان ).

غیضة. [ غ َ ض َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در شرق موصل از اعمال عقرالحمیدی ، قرای متعددی دارد و وحوش و پرندگان در آنها بسیارند. در هر سال بیش از پنج هزار دینار از بهای چوب و نی و مستغل و زراعت و آسیاب عایدی دارد. (از معجم البلدان ).


غیضة. [ غ َ ض َ ] (ع اِ) اسم مرت از غَیض در معانی مصدری . (از اقرب الموارد). رجوع به غیض شود. || نیستان . (دهار). || بیشه . (مهذب الاسماء) (صراح ). بیشه و جنگل . (منتهی الارب ) (دزی ج 2 ص 234). اَجَمَة. (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). جنگل . (صراح اللغات ). غائضه . (دزی ج 2 ص 234). || درختان انبوه در جای نشیب ایستادنگاه آب ، یا خاص است به درخت پده . (از منتهی الارب ). جای گرد آمدن درختان در ایستادنگاه آب ، یا اختصاص دارد به درخت غَرَب (پده ) و شامل همه ٔ درختان نیست . (از اقرب الموارد). ج ، غِیاض ، اَغیاض ، (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) ج ، غَیضات . (اقرب الموارد) (المنجد).


فرهنگ عمید

بیشه، جنگل.

دانشنامه عمومی

الغیضة (به عربی: الغیضة) یک منطقهٔ مسکونی در یمن است که در استان مهره واقع شده است.
فهرست شهرهای یمن


کلمات دیگر: