( صفت اسم ) جمع قهرمان : خلفا و سلاطین بزرگ قهارمه عالمند .
قهارمه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قهارمة. [ ق َ رِ م َ ] (ع اِ) ج ِ قهرمان . (اقرب الموارد). رجوع به قهرمان شود.
( قهارمة ) قهارمة. [ ق َ رِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ قهرمان. ( اقرب الموارد ). رجوع به قهرمان شود.
فرهنگ عمید
= قهرمان
قهرمان#NAME?
کلمات دیگر: