۱ - خستگی درماندگی . ۲ - ناتوانی ضعف . ۳ - ملالت افسردگی . ۴ - پریشانی.
جنگجو ستیزه جو
جنگجو ستیزه جو
ستهی . [ س ُ ت ُ ] (حامص ) ملالت . ستوهی . سیر آمدگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
ستهی . [ س َ ت َ هی ی ] (ع ص ) آنکه همواره از پس قوم رود. (منتهی الارب ). رجوع به ستیهی شود. در تاج العروس آرد: سُتَیهی و صواب سَیْتهی بر وزن حیدری چنانکه نص فراء است بخط صاغانی .
ستهی . [ س ِ ت ِ ] (ص ) جنگجو. ستیزه جو. (ناظم الاطباء).