کلمه جو
صفحه اصلی

نجعه

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) گیاه جستن خواستن گیاه در جای آن .۲ - ( اسم ) جستجوی آب وعلف .۳ - ( اسم ) خوراک مطلوب : ...وتانه بس دیر لهنه کلاب ونجعه ذئاب خواهندشد.

لغت نامه دهخدا

( نجعة ) نجعة. [ ن ُ ع َ ] ( ع اِمص ) جستجوی آب و علف و نگاهداری آن به جای خود. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طلب آب و گیاه کردن در موضع آنها. ( فرهنگ خطی ) ( فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). طلب گیاه کردن در جای خودش و مساقط غیث ، اسم است از نجوع. ( اقرب الموارد ). ج ، نُجَع. || ( اِ ) امل. ( المنجد ) ( از اقرب الموارد ). مطلوب. ( یادداشت مؤلف ). گویند: فلان نجعتی ؛ أی املی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

نجعة. [ ن ُ ع َ ] (ع اِمص ) جستجوی آب و علف و نگاهداری آن به جای خود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). طلب آب و گیاه کردن در موضع آنها. (فرهنگ خطی ) (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). طلب گیاه کردن در جای خودش و مساقط غیث ، اسم است از نجوع . (اقرب الموارد). ج ، نُجَع. || (اِ) امل . (المنجد) (از اقرب الموارد). مطلوب . (یادداشت مؤلف ). گویند: فلان نجعتی ؛ أی املی . (اقرب الموارد) (المنجد).


فرهنگ عمید

جستجوی آب وعلف، جستجوی چراگاه.

دانشنامه عمومی

گیاه جستن



کلمات دیگر: