پرهیز کاری و درستکاری
سپیدنامگی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سپیدنامگی. [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] ( حامص مرکب ) پرهیزکاری و درستکاری :
واله سپیدنامگی از من مجو بحشر
فارغ گذاشت فکر سیاهان کجا مرا.
واله سپیدنامگی از من مجو بحشر
فارغ گذاشت فکر سیاهان کجا مرا.
درویش واله هروی ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
سپید بودن نامۀ عمل که گناهی در آن ثبت نشده باشد، پرهیزکاری، درست کاری.
کلمات دیگر: