کلمه جو
صفحه اصلی

هنرنمایی

فارسی به انگلیسی

show, stunt, tour de force


pyrotechnics, show, stunt, tour de force

مترادف و متضاد

master stroke (اسم)
هنر، استادی، شاهکار، نازک کاری هنری، هنرنمایی

فرهنگ فارسی

نشان دادن هنرهای خود .

لغت نامه دهخدا

هنرنمایی. [ هَُ ن َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) نشان دادن و اظهار کردن هنر :
چون در جهان نماندت آب هنرنمایی
ای سوخته توانی کاین خام کم درایی.
خاقانی.

فرهنگ عمید

نشان دادن هنر خود.


کلمات دیگر: