زیر زبانی، واقع در زیر زبان
زیر زبانی
مترادف و متضاد
فرهنگ عمید
۱. [مجاز] پول یا هدیه که داماد در شب زفاف به عروس می دهد تا حرف بزند.
۲. [عامیانه، مجاز] سخن آهسته و زیر لب.
۲. [عامیانه، مجاز] سخن آهسته و زیر لب.
پیشنهاد کاربران
زیرزبانی ( Sublingual ) [اصطلاح اعتیاد]موادمخدری که از طریق غشاهای زیر زبان وارد خون می شوند.
کلمات دیگر: